درحالي كه هنوز زمان و مكان دقيق برگزاري دور ششم گفتوگوهاي غيرمستقيم ميان ايران و امريكا اعلام نشده، تنشهاي چندلايه و پرشتاب از تلآويو تا واشنگتن و از واشنگتن تا تهران، چشمانداز رايزنيها را به ميداني به شدت متاثر از تحولات رسانهاي بدل كرده است، به گونهاي كه به ادعاي رسانههاي عبري از يكسو دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا، با لحني صريح به بنيامين نتانياهو، نخستوزير اين رژيم درباره هرگونه اقدام نظامي ادعايي يكجانبه عليه تاسيسات ايران هشدار داده و همزمان از نزديك بودن توافق با تهران سخن ميگويد. اين اظهارات در شرايطي رسانهاي شده كه از سوي ديگر و به اعاي سخنگوي وزارت خارجه ايالاتمتحده، واشنگتن متن طرح پيشنويسي را آماده كرده كه ذيل آن مدعي است ايران بايد غنيسازي اورانيوم را متوقف كند. اين درحالي است كه تهران بارها غنيسازي صلحآميز را خط قرمز خود دانسته و اعلام كرده كه اين مقوله تحت هيچ شرايطي قابل مذاكره نيست. حال نيز به ادعاي ناظران اين دو رويكرد متناقض ايالاتمتحده يعني تمايل به توافق از يكسو و توسل به فشار ظاهرا هيات مذاكرهكننده امريكايي را وارد مرحلهاي از دوگانگي راهبردي خواهد كرد؛ گزارهاي كه آينده رايزنيها را پيچيده ميكند. در همين راستا و در ادامه سياست ديپلماسي همراه با فشار ازسوي واشنگتن، رويترز به نقل از منابعي آگاه مدعي شد وزير دفاع عربستان طي پيامي از ايران خواسته تا با پذيرش توافقي موقت با امريكا از تشديد درگيريها در منطقه جلوگيري كند. به ادعاي اين منابع اين توافق ميتواند پنجره ديپلماسي را تا پيش از فعالسازي مكانيسم ماشه و تشديد تنشها در شوراي امنيت باز نگه دارد. به ادعاي رسانههاي سعودي خالد بن سلمان، به مقامهاي ايراني اين پيام را رسانده كه رييسجمهور امريكا تحمل چنداني براي مذاكرات طولاني ندارد. اين ادعاها در شرايطي مطرح است كه رويترز همزمان به نقل از ديپلماتهاي آگاه ادعا كرد دولتهاي اروپايي در حال آمادهسازي براي اعمال فشارهايي بر شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي در نشست فصلي آينده هستند تا براي اولينبار در تقريبا ۲۰ سال گذشته، ايران را به نقض تعهداتش در چارچوب عدم اشاعه هستهاي متهم كنند. به ادعاي اين منابع اين اقدام احتمالا گفتوگوهاي ميان ايالاتمتحده و ايران را، بيش از پيش پيچيده خواهد كرد. همزمان با انتشار اين ادعاها سه ديپلمات در گفتوگو با رويترز مدعي شدند كه پس از انتشار اين گزارش، ايالاتمتحده پيشنويس قطعنامهاي را تهيه خواهد كرد كه ايران را به نقض ادعايي تعهدات موسوم به اقدامات پادماني متهم ميكند. در عين حال ديپلماتها افزودند اين متن طي روزهاي آينده با كشورهاي عضو شوراي حكام مورد بحث قرار خواهد گرفت. اين اقدامات مخرب و مداخلهجويانه حكايت از تلاش براي فعالسازي پيش از موعد اسنپبك توسط تروييكاي اروپايي دارد. با اين همه فعلا ايدههايي ادعايي چون تشكيل يك كنسرسيوم هستهاي با مشاركت كشورهاي غرب آسيا به عنوان راهحلي براي خروج از وضعيت كنونيها مطرح شده است؛ ادعاهايي كه به گمانهزنيها دامن زده و تحليل در باب چگونگي تحققشان را افزايش داده است. پيشنهاداتي كه اگرچه هنوز توسط مقامات رسمي كشورمان مورد تاييد قرار نگرفته. به ادعاي ناظران اين پيشنهادات ادعايي در شرايطي توسط ميانجي عماني مطرح شده كه برخي نيز با لحاظ كردن اختلافات ساختاري ميان ايران و برخي پادشاهيهاي خليجفارس و همچنين چالشهاي ژئوپليتيكي و امنيتي اجراي اين فرآيند را پرچالش توصيف ميكنند. با اين همه اكنون و در آستانه دهم ژوئن و تاريخ نشست شوراي حكام، درحالي كه رويكردهاي متناقض واشنگتن همچنان ادامه دارد، تشديد فشارهاي دول اروپايي و از طرفي تاكيد تهران بر خطوط قرمز خود همچنان پابرجاست و همگي به نوعي در روند تصميمسازي تاثيرگذارند، حال در اين شرايط اين پرسش باقي است كه آيا ايران و امريكا خواهند توانست از روزنه باريك باقيمانده بهره بگيرند و به توافقي برد-برد دست يابند يا آنكه مسير ملتهب و مبهم كنوني زمينهساز تشديد تحريمها عليه كشورمان خواهد شد؟ در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي فضاي حاكم بر رايزنيهاي ميان تهران و واشنگتن در شرايطي كه تحركات مخرب سه كشور اروپايي در آستانه برگزاري نشست شوراي حكام به اوج خود رسيده با مهدي ذاكريان، استاد دانشگاه و كارشناس روابط بينالملل گفتوگو كرده است. ذاكريان در گفتوگوي خود با «اعتماد» ضمن اشاره به اينكه ايران ميتواند با هوشمندي و استفاده از ظرفيتهاي منطقهاي و بينالمللي، نقشي سازنده در راستاي دستيابي به اهدافش در هر نوع توافق احتمالي با واشنگتن ايفا كند، تاكيد كرد در اين راستا پيشنهادات ميانجي عماني براي خروج از بنبست رايزنيها مشروط به آنكه حاكميت و استقلال كشورمان را خدشهدار نكند قابل بررسي و حتي عملياتي شدن است.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
در شرايطي كه هنوز زمان و مكان دوره ششم رايزنيها مشخص نيست، از يكطرف اخبار مرتبط با تنش لفظي ميان رهبران امريكا و اسراييل برجسته شده و از طرفي ديگر واشنگتن كماكان بر غنيسازي صفر تاكيد دارد، مشخصا در چنين شرايطي ارزيابي شما از آينده گفتوگو زير سايه فشار اسراييل و عبور امريكا از خطوط قرمز ايران چيست؟
اگر مواضع ترامپ را بررسي كنيم، شاهد ضد و نقيضگوييهاي رييسجمهوري امريكا هستيم با اين و نهايتا با تمام كشوقوسهاي فراوان، پنج دور مذاكره برگزار شده است و احتمالا دور ششم نيز در پيش است. درنتيجه، مذاكرات در جريان است و خواسته نخست امريكا يعني اصلِ برگزاري مذاكره، تحقق يافته است. نكته دوم اين است كه وقتي ميگوييم امريكا، منظور شخص ترامپ است، به عنوان رييسجمهور منتخب مردم امريكا. او نماينده رايدهندگاني است كه خواهان دستيابي به تعهدات رييسجمهوري در حوزه سياست خارجياند و از همين رو ترامپ نيز به طور متقابل به دنبال جذب آراي آنها، رضايت كنگره و اسراييل است. با اين همه نميتوان ترامپ و نتانياهو را از يكديگر جدا دانست. كساني كه تصور ميكنند ميان اين دو شكاف و جدالي وجود دارد، در اشتباهند. اين دو ممكن است سلايق متفاوتي داشته باشند، اما در اهداف همسو و يكپارچه هستند. خواسته دوم دونالد ترامپ، يعني عدم دستيابي ايران به سلاح هستهاي و ضرورت ارايه ضمانت درخصوص صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي است. اين درحالي است كه مقامات رسمي ايران، از رييسجمهور و وزير خارجه گرفته تا ساير مسوولان، متفقالقول اعلام كردهاند كه ايران از ابتدا به دنبال سلاح هستهاي نبوده است. هر چند اخيرا مباحثي پيرامون تغيير دكترين هستهاي مطرح شد و گزارشهايي ادعايي درباره غنيسازي بالاي ۶۰درصد و ذخاير قابلتوجه اورانيوم منتشر شده است. با اين حال، موضع رسمي ايران همچنان اين است كه فعاليتهاي هستهاي در چارچوب مصارف صلحآميز دنبال ميشود.سومين مطالبه ترامپ اين بود كه غنيسازي ايران بايد به سطح توافقشده در برجام، يعني ۳.۶۷درصد، بازگردد. ايران در پاسخ تاكيد كرد كه اين سطح از غنيسازي پيشتر نيز رعايت شده بود، اما اكنون امريكا خواهان آن است كه غنيسازي به طور كامل متوقف شود.
براساس مواردي كه شما به آنها اشاره كرديد تهران بايد از چه رويكرد درقبال مطالبات زيادهخواهانه واشنگتن در مسير مذاكرات پيروي كند؟
در اين زمينه بايد گفت كه اگر از تجربههاي پيشين استفاده كنيم، توانمنديهاي خود را به درستي بشناسيم و زمانشناسي درستي داشته باشيم، ميتوانيم از قدرت خود به بهترين شكل ممكن و به صورت سازنده بهرهمند شويم. ورود ايران به مذاكرات، اگرچه در شرايطي خاص صورت گرفت، اما اگر با هوشمندي همراه شود، ميتواند به فرصت تبديل شود. ما در مقطعي حساس قرار داريم ازجمله اينكه بحران انساني در غزه بيداد ميكند، اختلافات ميان ترامپ و پوتين بر سر اوكراين به اوج خود رسيده است، اختلافات عميق بين اسراييل و اتحاديه اروپا، به ويژه فرانسه، بر سر موضوع غزه و همچنين شكافهاي گسترده ميان اتحاديه اروپا و روسيه تشديد شده است. افزون بر آن، تنش بين پاكستان و هند همچنان پابرجاست. در چنين شرايطي، ايران ميتواند نقش سازندهاي ايفا كند. فراموش نكنيم توانمنديهاي امروز ايران، تنها نظامي يا اقتصادي نيست، بلكه جنبه انساني و سازنده نيز دارد. اين توانايي بايد براساس باورهاي ديني ما و اصول منشور سازمان ملل متحد به كار گرفته شود. ايران ميتواند ضمانتهايي براي بازسازي غزه بگيرد و از ويراني بيشتر جلوگيري كند. اگر ايران نقش خود را ايفا نكند، امريكا و اسراييل با توسل به زور راهحلهاي خود را تحميل ميكنند، يا كشورهايي چون قطر، امارات و حتي تركيه، با الگوبرداري از مدل اوكراين، آينده غزه را شكل ميدهند. ما ميتوانيم در موضوع اوكراين نيز نقشآفريني داشته باشيم، بهويژه باتوجه به نزديكيمان به روسيه. همينطور ميتوانيم به فرانسه و اتحاديه اروپا پيشنهاد دهيم كه در بحران غزه، ايران آماده ايفاي نقش سازنده است. در حوزه هستهاي نيز بايد با آژانس بينالمللي انرژي اتمي، اتحاديه اروپا و كشورهايي چون ژاپن وارد گفتوگو شويم و براي صلحآميز بودن برنامه هستهاي خود، ضمانتهاي كامل ارايه دهيم.
به باور شما تيم ديپلماسي ما در چنين شرايطي قادر به كسب امتياز حداكثري و رقم زدن معاملهاي برد-برد هست؟
به باور من مهمترين چيز در چنين شرايطي آشتي ملي است. ما نيازمند شكلگيري اجماعي واقعي ميان دولت و ملت هستيم. بخش بزرگي از ناترازيها و مشكلات اقتصادي و اجتماعي ما، ريشه در تحريمها و مسائل بينالمللي دارد. مردم بايد احساس كنند كه قرار است واقعا مشكلات حل شود. اين امر تنها از مسير بازسازي اعتماد ميان حاكميت و ملت امكانپذير است. مذاكره، اگر با پشتوانه مشروعيت مردمي همراه باشد، براي ايران امتياز محسوب ميشود و به تيم مذاكرهكننده قدرت چانهزني بيشتري ميدهد، چراكه به باور من درنهايت، توافق حاصل خواهد شد، اما اينكه آيا اين توافق به سود هر دو طرف خواهد بود يا نه، هنوز مشخص نيست. براي مطلوب بودن يك توافق، بايد اصل برد-برد رعايت شود. در غير اين صورت، نگرانيها باقي خواهد ماند.
در شرايط كنوني به ادعاي رسانهها تشكيل كنسرسيوم با مشاركت كشورهاي غرب آسيا به عنوان يكي از ايدههاي ادعايي براي برونرفت از شرايط كنوني مطرح شده، به باور شما اگر پذيرش مشروط چنين ايده ادعايي محتمل شود، باتوجه به اختلافهاي عريان و نهان ايران و پادشاهيهاي خليجفارس اجراي چنين طرحي با چه چالشهايي روبهرو است، آيا تهران ميتواند در اين بستر فرصتسازي كند؟
تشكيل يك كنسرسيوم مشترك با مشاركت كشورهاي ديگر، اگر در قالب اقدامي براي اعتمادسازي و مديريت فني موقتي تعريف شود، هيچگونه منافاتي با حاكميت ملي ايران نخواهد داشت. اما آنچه قابل قبول نيست، تلاش براي مشروطسازي چنين ترتيباتي با هدف سلب دايمي حق ايران براي غنيسازي مستقل است. اگر كنسرسيوم طوري طراحي شود كه هدف نهايياش جلوگيري دايمي از توانايي ايران براي غنيسازي باشد، اين امر نقض آشكار حاكميت ملي تلقي ميشود و نميتواند مورد پذيرش قرار گيرد. جمهوري اسلامي ايران به عنوان عضو رسمي انپيتي، اين معاهده بينالمللي را پذيرفته، تصويب كرده و همواره بر اجراي مفاد آن پايبند بوده است. يكي از حقوق مسلم اعضا در چارچوب انپيتي، بهرهبرداري صلحآميز از انرژي هستهاي، ازجمله غنيسازي اورانيوم است. اين حق بايد بهطور رسمي و بدون ابهام به رسميت شناخته شود و هيچ توافق يا سازوكار موقتي نبايد نافي آن باشد. ايران اما براي كسب امتيازهاي متقابل در شرايط فشار تحريمهاي يكجانبه امريكا، ميتواند بهصورت داوطلبانه، اقدام به تعليق موقت غنيسازي كند. همچنين عضويت موقت در يك كنسرسيوم منطقهاي يا بينالمللي نيز اگر در همين چارچوب باشد، قابل قبول است. نكته كليدي اينجاست كه بايد مرز بين اقدام داوطلبانه و الزام تحميلي به روشني مشخص باشد. اين جزييات مهم را بايد تفكيكپذير و شفاف تعريف كرد، چراكه در شرايطي كه پيشتر هم اشاره شد، اين نوع توافقات ميتواند به نفع ايران تمام شود. با اين حال، بايد توجه داشت كه هيچ كشوري در روابط بينالملل، شايسته اعتماد مطلق نيست كه بخواهد تامينكننده منافع ملي كشورمان باشد. تجربهاي كه طي سالهاي گذشته به دست آمده، نشان داده كه بسياري از كشورهاي منطقه در شرايط بحراني بعضا دچار نوسان ميشوند و نميتوان چندان به آنها اعتماد كرد. با اين حال، برخي كشورها همچون عمان و الجزاير، در بزنگاهها كنار ايران ايستادند و نقش بيطرفانه و سازندهاي ايفا كردند. در مقطع اخير، ايتاليا نيز تلاشهايي براي ايفاي نقش ميانجي انجام داده است و اينگونه كشورها بايد تقويت شوند. در گذشته، آلمان همچنين نقشهايي ايفا كرده و شايسته توجه بوده است. ما نبايد دامنه ميانجيگريها را محدود به منطقه كنيم. همانگونه كه اشاره شد، برخي كشورهاي منطقه، تصميمات خود را براساس منافع سياسي و ملاحظات ژئوپليتيكي خود ميگيرند و در بزنگاهها ممكن است ايران را تنها بگذارند. اين تجربه بايد همواره در محاسبات راهبردي ايران لحاظ شود.
گروهي از ناظران با استناد به نزديك شدن تاريخ برگزاري نشست فصلي شوراي حكام از شكلگيري توافقي موقت تا پيش از بيستم خرداد خبر ميدهند، حال اگر فرض را بر عدم دستيابي طرفين به توافق موقت بگذاريم، ايران چگونه بايد فشارهاي اروپا براي فعالسازي مكانيسم ماشه را مديريت كند؟
البته كه احتمال دستيابي به يك توافق موقت تا پيش از بيستم خرداد به صورت جدي مطرح است. به نظر ميرسد اين موضوع در ديدار اخير رييسجمهور ايران با سلطان عمان مورد توجه قرار گرفته و رايزنيها پيرامون شكلگيري چنين توافقي در جريان است. در اين ميان، نبايد از سازوكار «مكانيسم ماشه» غفلت كرد. اين مكانيسم كه بر پايه قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت سازمان ملل و مفاد برجام طراحي شده، به ساير اعضاي گروه ۱+۵ اين امكان را ميدهد كه در صورت نقض تعهدات ازسوي ايران، تحريمهاي سازمان ملل را بهطور خودكار بازگردانند. اما ايالاتمتحده پس از خروج رسمي از برجام در سال ۲۰۱۸ ديگر عضوي از اين توافق نيست و به همين دليل نميتواند به تنهايي اين مكانيسم را فعال كند. در حال حاضر، مكانيسم ماشه تنها از سوي كشورهاي باقيمانده در برجام يعني چهار به علاوه يك (چين، روسيه، فرانسه، بريتانيا و آلمان) قابل پيگيري است كه اين موضوع مشخصا ازسوي سه كشور اروپايي پيگيري ميشود. در اين زمينه، لازم است ايران با درك صحيح از تحولات بينالمللي چنانكه پيشتر گفته شد از فرصتهاي موجود بهدرستي بهرهبرداري كند. تحولات جاري در روسيه و اوكراين، وضعيت بحراني در فلسطين و غزه، و اختلافات درون اتحاديه اروپا در قبال اين مسائل، زمينههايي را فراهم كردهاند كه جمهوري اسلامي ايران ميتواند با رويكردي فعال و هدفمند، مواضع خود را تثبيت و از فرصتها براي كاهش فشارها استفاده كند. با اين حال، تاكنون از برخي از اين ظرفيتها بهره لازم برده نشده است. در هر صورت نبايد از نقش تاثيرگذار كشورهاي اروپايي در فضاي سياسي و ديپلماتيك غفلت كرد. اتحاديه اروپا، به ويژه سه كشور انگليس، فرانسه و آلمان، همواره در تعاملات خود با ايران از ابزارهايي چون ادعاهاي حقوق بشري بهره گرفتهاند تا مواضع سختگيرانه خود را توجيه كرده و بهانهاي براي مداخلات بيشتر فراهم سازند. اين ادعاها نه تنها به صورت تبليغاتي مورد استفاده قرار ميگيرد، بلكه نقش موثري در افزايش فشارها و حتي تحركات احتمالي براي فعالسازي مكانيسم ماشه ايفا ميكنند،
از اين رو، ايران بايد با هوشياري كامل در برابر اين فضاسازيها موضعگيري و در عين حال، از ابزارهاي حقوقي و سياسي خود براي خنثيسازي اين اقدامات بهره بگيرد.