• 1404 شنبه 6 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6027 -
  • 1404 شنبه 6 ارديبهشت

فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تحلیل کردند

بحران در بحران!

اتفاقات زنجيره‌اي در صداوسيما را ديگر نمي‌توان «خطا» دانست بلكه به «خط» تبديل شده و تكرار آن را حتي اگر ساده‌لوحانه عمدي ندانيم، مي‌توان نتيجه بي‌تدبيري، ضعف مديريت، ناتواني در جمع و جور كردن شبكه‌هاي متعدد و مهم‌تر از همه نفوذ جريان‌هاي بداخلاق و افراطي و شايد نفوذي دانست. در مقطعي كه يكي از سرنوشت‌ساز‌ترين رخدادهاي سياسي ايران در حال رقم خوردن است صداوسيما با حاشيه‌سازي‌هاي متعدد، به پرت كردن حواس مسوولان به موضوعات متفرقه مشغول است. سال‌هاست كه دلسوزان جامعه به نقد رفتار رسانه ملي مي‌پردازند و نسبت به تسلط يك گروهك سياسي تندرو كه ماسك انقلابي بر چهره دارد هشدار مي‌دهند اما چون اين جريان خودش را به دروغ پشت آرمان‌هاي مقدس پنهان مي‌كند و از آن نان مي‌خورد، برخي از دست اندركاران سياسي و فرهنگي كشور، شايد به خاطر ترس از اينكه آماج فحاشي تندروها قرار بگيرند حاضر نشده‌اند با اين مفسده مقابله كنند. چند سال پيش يكي از چهره‌هاي مثلا فرهنگي كه الان از دست اندركاران صداوسيماست گفته بود كي گفته تلويزيون بايد براي 80 ميليون ايراني برنامه داشته باشد؟ ما بايد مخاطب‌مان را فقط 8 تا 10 ميليون نفر فرض كنيم! اين سخن ظاهرا در دوره فعلي مديريت صداوسيما جدي گرفته شده و سرمايه‌اي به نام مخاطب، مفقود شده است. همين نوروز امسال اگر سريال پايتخت 7 به داد رسانه ملي نرسيده بود قطعا فاجعه‌اي براي تلويزيون رقم مي‌خورد كه آن سرش ناپيدا بود. موج سلبريتي‌ستيزي در اين رسانه و جايگرين کردن آنها با كساني كه طبق نظرسنجي‌هاي خود صداوسيما - كه علمي بودن آن به شدت زير سوال است - حتي  یک تا 3 درصد بيننده نداشتند، معنايي جز سرمايه‌سوزي نداشت. نمي‌توان منكر تك و توك برنامه‌هاي مفيد صداوسيما شد اما همين برنامه‌ها نيز نه از قاب تلويزيون بلكه از طريق فضاي مجازي است كه وايرال مي‌شود و به اطلاع مردم مي‌رسد و عجيب اينكه تلاش براي ديده شدن اين برنامه‌ها در فضاي مجازي را خود تهيه‌كننده‌های برنامه‌ها انجام مي‌دهند. گاف‌ها و برنامه‌هاي بي‌ثمر نيز توسط مخاطبان مستقيم تلويزيون ديده نمي‌شوند بلكه باز هم همان فضاي مجازي است كه به ديده شدنش كمك مي‌كند. به عنوان مثال مدت‌ها بود برنامه‌اي كه كفن به مهمانانش هديه مي‌داد در حال پخش بود اما فقط وقتي ديده شد كه يك گزارشگر ورزشي آن را از طريق يك پلتفرم در فضاي مجازي منتشر كرد. چنين صداوسيماي كم بيننده‌اي كه صدها هزار ميليارد تومان از پول مردم خرجش مي‌شود در شأن ملت نيست و قطعا بايد فكري برايش كرد.  عزل چند مدير دون‌پايه در دو، سه روز اخير را بايد نوعي تمسخر مخاطب دانست. اين اتفاق اگر براي نخستين‌ بار پديد آمده بود چنين مجازاتي قابل قبول مي‌نمود اما سياهه برنامه‌هاي مساله‌دار هر داور منصفي را به اين نتيجه مي‌رساند كه مجازات‌ها بايد بسيار سنگين‌تر و آن هم براي مديران عالي باشد. اين تشكيلات بزرگ را مقايسه كنيد با رسانه‌هاي حرفه‌اي منطقه از جمله الجزيره و العربيه. نه بودجه و امكانات سخت‌افزاري و نه تعداد پرسنل صدا و سيما با آنها قابل مقايسه نيست. صداوسيما گويا رسالت خود را تخريب روحيه تماشاگران خود مي‌داند. به يك نمونه ساده توجه کنید؛ به نظر شما آيا مي‌توان در جهان رسانه‌اي را ديد كه برنامه‌اي چون نود و مجري توانمندي چون عادل فردوسي‌پور را حذف كند؟!؟ اين سازمان در حوزه سياسي هم مخل امنيت اعصاب و روان ملت ايران است. تشكيلاتي كه گاهي احساس مي‌شود عامدانه درصدد مخالفت با انتخاب‌هاي ملت ايران است. نبايد فراموش كرد كه پيروزي آداب خود را دارد. آن گونه كه شكست نيز.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون