ادامه از صفحه اول
چوب حراج به نهاد علم
عجيبترين مورد، حداقل نمره مورد نياز براي ورود به دوره دكترا است كه گفته ميشود با نمره منفي هم وارد دانشگاه شدهاند، يعني اگر كسي هيچ تستي را پاسخ بدهد، صفر ميشود، و شانس قبولي او بيشتر است از اينكه پاسخ بدهد و نمره منفي بگيرد. تا دلتان بخواهد افراد با مدرك دكترا و در عين حال بيسواد در نظام مديريتي و جامعه وارد شدهاند و كمكم باورشان ميشود كه دانش و علم هم دارند. دروازهبان تيم ملي از اين نظر خيلي خوب است كه دچار اين توهم نميشود. او نيازي به دكترا ندارد، چون از دروازهباني درآمد خوبي دارد. ولي افراد بيصلاحيتي هستند كه با قدري پارتي و هزينه ميكوشند مدركي بگيرند و از اين راه ارتزاق كنند ولو به زيان ملت باشد.
واقعيت اين است كه اين وضعيت محصول رويكرد كلي جامعه است كه از سال ۱۳۸۴ رواج يافت و مسووليت مستقيم آن به عهده شوراي عالي انقلاب فرهنگي است كه وضعيت علم به اين فلاكت افتاده است. شورايي كه بايد به مسائل مهم علم و فناوري بپردازد، به موضوعات كماهميت و بيربط با اين وظيفه ميپردازد. كافي است يك نگاهي به سطح علمي همين اعضا انداخته شود تا عمق مساله روشن شود. اين وضعيت محصول و نيز علت كاهش تقاضا براي علم است.
پس كسب علم منتفي شده و بهتر ميدانند كه فقط مدرك تأكيد شود، دانشگاه هم كه بودجه ندارد، پس مدرك را حراج ميكند.
جالب اينكه با چنين وضعيتي تصور رسمي اين است كه ايران در علم جايگاه برجستهاي دارد. در حالي كه جايگاه مزبور تخيلي است، واقعيت آن همان پذيرش دروازهباني است كه براي ورود به دوره دكتراي فيزيولوژي، تستها را شانسي پاسخ ميدهد و بعد هم ميگويند آفرين خيلي خوب پاسخ دادي!! بايد اذعان كرد كه ورزش ما در جايگاه بهتري نسبت به ساير حوزهها قرار دارد، و اين برتري دو علت دارد. اول اينكه مديريت فدراسيونهاي ورزشي تا حدي مستقل است و فدراسيونهاي بينالمللي اجازه دخالت شديد در اين ساختار را به دولتها نميدهند. ولي علت مهمتر اين است كه سنجههاي ورزشي روشن و شفاف است. در هر حال بايد بتواني بدوي، دريبل بزني، وزنه بلند كني، با ديگران در ميدانهاي خارجي رقابت كني، لذا حتي اگر تتو هم داشته باشي تو را روي سرشان ميگذارند. ولي اگر بخواهي در يك اداره استخدام شوي ضوابط ردصلاحيت چنان ميشود كه آخرش همين دكتراهاي رانتي و شانسي پذيرش ميشوند.
اگر ديگر نهادهاي كشوري هم مثل ورزش فدراسيونهاي بينالمللي داشتند شايد وضع ما گل و بلبل ميشد. اگر اول و دوم نبوديم كمكم مثل ورزشمان در آسيا سوم و چهارم بوديم نه مثل الان كه در برداشتن گامهاي رو بهجلو ناتوانيم. متأسفانه چندان فرصتي براي پيوستن و همگامي با تحولات فناوري و علمي نداريم. در دو دهه گذشته نه تنها همسوي با اين تحولات حركت نكردهايم، بلكه عقبگرد هم داشتهايم. در حال اتلاف وقت و سرمايههاي مادي و نيروي انساني جوان خود هستيم. ادامه اين وضع دانشگاه را به ابتذال خواهد رساند اگر برخي واحدهاي دانشگاهي تاكنون نرسيده باشند.
تكرار همزمان فجايع هولوكاست و هولودومور در غزه
نتانياهو را به يك ابرجنايتكار تاريخ بشري تبديل كرده است. معلوم نيست جامعه بينالمللي خصوصا حكام كشورها چه بدهكاري به اين رژيم پليد و نژادپرست دارند كه چشم خود را روي زشتترين و شنيعترين جنايات تاريخ عليه بشريت توسط اين رژيم بستهاند؟! هيچ زبان يا هيچ قلمي قادر به توصيف درد و رنج اين روزهاي مردم مظلوم غزه نيست! اصحاب قدرت در جهان چه فكر ميكنند؟ به فرض محال اگر هم صهيونيستها موفق به نابودي كامل فلسطينيان شوند، آيا چنين موجوداتي با اين تفكرات خطرناك فقط به خاك فلسطين بسنده خواهند كرد؟ خير! قطعا بعد از فلسطين سراغ ديگر كشورها خواهند رفت تا جايي كه انتقام هولوكاست را نيز از همين حاميان غربيشان خواهند گرفت.