رهبر انقلاب اسلامي در مجلس عزاداري شهادت حضرت امام صادق عليهالسلام:
خط ائمه «خط ايستادگي و استقامت» و درسائمه «درسمنطق و استدلال» است
رهبر معظم انقلاب اسلامي در مجلس عزاداري شهادت حضرت امام صادق عليهالسلام بيان كردند كه خط ائمه «خط ايستادگي و استقامت» و درس ائمه «درس منطق و استدلال» است. حضرت آيتالله خامنهاي در مجلس عزاداري شهادت حضرت امام صادق (ع) تصريح كردند: مردم غزه و لبنان با ايستادگي خود در واقع در خط ائمه هُدي كار ميكنند. ايشان بيان كردند: زندگي امام صادق عليهالسلام از لحاظ اشاعه احكام الهي، زندگي عجيب، فوقالعاده و موفقي است. گزيده بيانات در پايان مجلس عزاداري سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام به شرح زير است: در زمان امام صادق (عليه الصلاه والسلام) در تقدير الهي -و نه در قضاي محتوم الهي- بنا بوده يك تحولي اتفاق بيفتد به نفع ائمه هدي (عليهم السلام). اين را در روايات متعددي كه وارد شده، انسان ميفهمد. يك روايت از حضرت صادق (عليهالسلام) است كه ميفرمايد «اِنالله قدر هذا الامر في سنهِ سبعين.» (۱) خداي متعال اين امر را، يعني امر امامت را- امامتِ به معناي واقعي را- در تقدير خودش براي سال ۷۰ هجري گذاشته بود. ببينيد؛ وقتي كه امام حسن مجتبي صلح كردند با معاويه، يك عدهاي ميآمدند گله ميكردند و اعتراض ميكردند. حضرت ميفرمودند كه «ما تدري لعله فِتنهٌ لكم و متاعٌ الي حين»؛ اين تا يك وقتي است، اين موقت است. يعني در كلمات امام حسن مجتبي (عليهالسلام) اشاره شده به اينكه اين حادثه، اين تسلط كفر و نفاق، بنا نيست دايمي باشد؛ در تقدير الهي اين موقت است. تا كي؟ تا سال ۷۰. يعني طبق همين روايت، سال ۷۰ هجري بنا است هر كس از اهلبيت در قيد حيات است، قيام كند و حكومت را به دست بگيرد و امامت واقعي تحقق پيدا كند. بعد حضرت ميفرمايند: فلما قُتِل الحُسينُ عليهالسلام اِشتد غضبُالله علي اهلِ الارضِ فاخرهُ اِلي مِئهٍ و اربعين؛ يعني حادثه كربلا، اين بياعتنايي مردم به مباني ديني، اين اِعراض آنها، اثرش اين بود كه اين تقدير الهي عقب افتاد تا سال ۱۴۰. ۱۴۰ زمان امام صادق (عليهالسلام) است ديگر كه حضرت [سال] ۱۴۸ از دنيا رفتند. اين را شيعه ميدانستند. يعني خواص شيعه ميدانستند، لذا مثلا در يك روايتي دارد كه زُراره به اصحابش -زراره كه خب جزو نزديكان است- ميگويد لاتري علي أعوادِها اِلا جعفراً؛ (۲) اعواد، [يعني] پايههاي منبر، منبر خلافت؛ يعني من جعفر را دارم ميبينم كه روي اين منبر خواهد نشست. اين [جور] است.يا در يك روايت ديگر باز همين زراره -چون زراره ساكن كوفه بود- پيغام ميدهد به حضرت صادق (عليهالسلام) و عرض ميكند كه يكي از دوستان ما از شيعيان مقروض شده و طلبكارها دنبالش هستند. او هم براي اينكه پول ندارد، گذاشته از شهر رفته، آواره شده. اگر اين قضيه، يعني قضيه خلافت تا همين يكي، دو سال بنا است انجام بگيرد- در روايت، هذا الأمر دارد؛ [يعني] اگر اين قضيه بنا است همين يكي، دو سال انجام بگيرد- خب اين [شخص] باشد تا شما بيايي سر كار و قضايا حل ميشود؛ اما اگر طولاني است، رفقا پول جمع كنند و قرض او را بدهند. (۳) يعني كسي مثل زراره منتظر بوده كه در همين يكي، دو ساله مساله تمام بشود. اينكه شما ميبينيد ميآيند خدمت حضرت صادق و مدام ميگويند آقا، چرا قيام نميكنيد، [چرا] قيام نميكنيد، ناشي از اين است كه منتظرند؛ [يعني] يك چيزي شنفتهاند، يك مطلبي به گوششان رسيده. بعد دنباله همان روايت كه [سال] ۱۴۰ را معين فرمود، فرمود: شما افشا كرديد، خدا عقب انداخت. يعني اگر شيعيان دهنشان قرص بود و افشا نميكردند، شايد همان وقت قضيه تمام ميشد و شما ببينيد تاريخ چقدر تغيير پيدا ميكرد! اصلا مسير بشر يك مسير ديگري ميشد و امروز دنيا، دنياي ديگري بود. يعني كوتاهيهاي ما، يكجا دهنلقيمان، يكجا كمك نكردنمان، يكجا اعتراض كردن بيخوديمان، يكجا صبر نكردنمان، يكجا تحليل غلطي كه از اوضاع ميكنيم، گاهي تاثير ميگذارد- [آنهم] تاثيرات تاريخي- يعني اينجور مسير را عوض ميكند؛ لذا خيلي بايد مراقبت كرد.
و البته زندگي امام صادق (عليهالسلام) زندگي فوقالعادهاي است، زندگي عجيبي است، زندگي موفقي است از لحاظ اشاعه احكام الهي و روايات فراواني كه از آن بزرگوار و اصحاب ايشان داريم. البته اين چهار هزار شاگردي كه [براي حضرت] نقل ميشود، شنونده خيال ميكند كه حضرت يك درسي شروع ميكردند، چهار هزار نفر آنجا مينشستند؛ اين [جور] نيست. در طول عمر اين بزرگوار چهار هزار نفر از ايشان روايت كردهاند- آنطور كه حالا در آن كتاب هست- ايشان چهار هزار نفر راوي دارند؛ چهار هزار شاگرد به اين معنا است؛ نه اينكه حالا چهار هزار نفر مينشستند پاي درس ايشان و ايشان درس ميدادند و ماها دوريم از زندگي ائمه؛ اطلاعاتمان كم است، هم از كلماتشان، هم از بياناتشان، رواياتشان و حالات زندگيشان. اين قضايايي هم كه در روايات ما است و نقل ميشود كه ايشان را بردند پيش منصور و منصور به ايشان شدت خشم نشان داد، ايشان هم گفتند كه «يابنعم! بزرگان، پيغمبران مظلوم واقع شدند، آنها بخشيدند، تو هم ما را ببخش»، اينها را بنده به طور قاطع ميگويم دروغ است؛ به طور قاطع اينها واقعيت ندارد. امام با هيچ كس اينجوري حرف نميزند؛ چه آن وقتي كه خطر كشته شدن باشد، چه خطر كشته شدن نباشد؛ هر چه؛ امام اصلا اينجوري حرف نميزند. راوي [اين حرف] كيست؟ ربيع؛ راوياش ربيع خادم است! ربيع، خادم منصور است، يعني همهكاره منصور است؛ يك فرد درباري دروغگوي مثلا اينجوري. اين [شخص] آمده نقل كرده كه امام صادق اينجوري گفت. خب اين براي از بين بردن روحيه شيعه ابزار خوبي است ديگر؛ لذا از نقل اينها مطلقا بايد اجتناب كرد. بعضيها بيخودي نقل ميكنند، درحالي كه اين روايات، روايات درستي نيست. ائمه درس استقامت و درس ايستادگي و درس منطق [ميدادند] و در سخن گفتن با منطق، استدلال، طرف را گير انداختن.
شما ببينيد حضرت زينب در مجلس ابنزياد، در مجلس يزيد چه جوري حرف ميزند! آن درست است؛ آن خط، خط درست ائمه است. هر كسي ايستادگي كند، در خط اين بزرگواران دارد حركت ميكند. امروز هم اينهايي كه در غزه، در لبنان دارند ايستادگي ميكنند، اينها در واقع در خط همين ائمه دين، ائمه هدي دارند كار ميكنند.
۱) كافي، ج ۱، ص ۳۶۸ (با اندكي تفاوت)
۲) رجال كشي، ص ۱۵۶
۳) رجال كشي، ص ۱۵۷